چپ یا راست..؟؟
یکشنبه 99/01/10
تاریخ قصه نیست بر خوابیدن،سرگذشت غصه افراداست….که بیاموزی و بگیری عبرت..بیاموزی از خیانت ها تا نباشی چون خائن ها
بیاموزی از دگرگونی ها …که گر روزی در میدان حقی زچیست ….لق لقه ست یا ایمان درون ….که شامگاهش پاورچین نروی به میدان باطل…
آمده ام تا بگویمت ای دوست بنگر در درون…
کیستی چیستی…!!؟؟
آنقدر مقتدر و پر از عشق هستی که به فرمان ولی درآیی در تنور …!!
امروز بگویمت از عباس ،که بهانه نیاری و بگویی معصوم بود و فلان…
بگویمت از ولایتش…گر ولایت بودتت آب بر آب می ریزی!
دست ها رامیدهی..!
چشم را فدای رهش میکنی…!
به دنبال امان از فلانی ها نیستی، چشمت به بیرونی ها نیست…!چشمت به حرف مولایت است…!می فهمی مولا..فقط او…
منطق و عقل قبل از آن است که بر می گزینی دیگر که بر رهش آمدی عقل با عشقِ ولی عجین می گردد…
میشودت چشمِ بی بهانه …بله ارباب هایِ بی صبرانه
آه من به قربان روزی که ارباب بیایید…
بیایید دل را در کف منطق بنهیم تا بمیرد شیطان…
باید بشود قربانی ،دل …
بایدرجم بشود هوس ها
تا دیو بیرون رود و فرشته در آید….
آه مولای من…
ای کاش ماهم عباست میشدیم…
برایمان بخواه آقای من..!
مفردمذکر غایب
جمعه 99/01/08
در عجبم از آمار زمین و اینکه تاکنون مفرد مذکر غایب مانده ای
ترسم ازاین است که زمین کوفه ای دیگر گشته باشد
چه کرده ایم سوار بر ماشین زمان ،به کجا چنین شتابان،بدون صاحب زمان
چه کرده ایم که به تخاطب نرسیدهایم
آری تو پشت ابری و ما چراغ دنیا راروشن ساخته ایم
چه جایگزینی! چه سرعتی دارد این دنیا!
شما به کنار عجب بندگی کرده ایم
از همه جا و همه کس می نالیم،دیگر رحمی به خودمان هم نمی کنیم
چه شده!چه کرده ایم!که همه و همه چیزرا فراموش کرده ایم،عهد می خوانیم و عهدی نمی بندیم.چرا کسی کاری نمی کند!
در کدام عالم به سر می بریم
چرا!چرا؟به این درک نمی رسیم که هستی جهان از توست وبی تو همه هیچ اند،بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود
چرا فریاد اللهم اغفرلی الذنوب التی تغیر النعم سر نمی دهیم
چرا فریاد اللهم اغفرلی ذنوب التی تنزل البلا سرنمی دهیم
می دانم آقا!می دانم مردم کوفه که دست نشان تاریخ شد،بعد ۲۵سال زبان توبه گشودند و ولی نعمتشان را خواستارشدند!
نکند!نه! آقای من
از تو می خواهم دعایی کنی دعا کنی که همگان ظهور کنند در عالم تو
شما غایب نیستید و ما غا ئبیم.
#به قلم -هورمند#
بیدارشو ای فرزند آدم
پنجشنبه 99/01/07
چشم هارا باید شست جور دیگر بایددید!
روزگار به گونه ای پازل هایش را چید که بگوید تکانی به خود بدهید.
از جسمانیت خودرا برهانید!
باچسپیدن به ضریح تنها زوار را زیرپا نهادی!
باید فهمت را بالاببری،شور تنهاکافی نیست،شعور میخواهد،شعور!!
دنیا دیگرتحملش طاق شد ازغفلت آدمیان.
او خود گفت دست ها بسایم تادری بگشایم!
آنقدر حساب از نفس هاکشیده نشد که دنیا تورا در خانه نگاه میدارد، می گوید محاسبه ات رابکن!
پیش ازآنکه حساب بکشند!
دنیا آمدو گفت منم ها را رها کن،که گرفتار شرکی هستی که دیده نمی شودوتوغرقی در کشش ولضالیــــــن هایت!
برخیز وفکری به حال خویشتن کن،برخیزوکاری بکن!
برخیز و خودت را پاک کن از کروناهای شرک،برخیز هنوز هم فرصت هست!
برخیزتا دنیا گامی دیگری برای اصلاحت برنداشته است!
برخیز شاید خبری در راه است!
برخیزو کوله ی ایمان بربند،که ز اغیار،نباشی
دنیاگرد است و می گردد
پنجشنبه 99/01/07
دنیا گرد است و می گردد،دنیای جاهلی بامشقت بسیارازآن برون رفت.
دیناگرداست و می گردد،جهل درلباس مبدل مدرنتیه آمده است ودنیا درآن فرو،ارزش هاعوض،برهنگی فرهنگ!
خوردن هردست نایافتنی مدرن بودن است.
چشم ها به امید اجنبی غافل از درمانگی اجنبی!!
دست نیازت را به سوی دیگری کن!چشم امیدت را به دربارش بُکُن!
دست می گیرد !می آید به سویت ده ها گام! از توسل از توکل!
لیکن غافل از حکمت نباید شد!
این را گفتمت ای آدم تا بدانی دنیا گرد است و می گردد بدان!
ما زدریاییم و به دریا می رویم مازبالاییم وبه بالا می رویم!!
ظهور واعمال ما
شنبه 97/08/26
ـچقدر به ظهور نزدیک هستیم؟ مسیر طبیعی زمان به گونه ای هست که ما را به هر اتفاقی نزدیک کند،اما بهتر است قبل ازآن که عنصر زمان ما را به ظهور نزدیک کند،خودمان کاری کنیم که این ظهور نزدیک تر شود.روح ما،اخلاقمان واجتماعی که در آن هستیم،باید به نحوی ساخته شود که فراتر از زمان به ظهور نزدیک شویم.ایمان و عمل صالح ما را به ظهور نزیک تر می کند. بنابراین اگر انسان ایمان را در قلبش تقویت و عملش را خالص کند،با این وجود اگر ظهور اصلی اتفاق نیفتد،حداقل در درون خودمان ظهور شخصی اتفاق می افتد،ما هر لحظه خودمان در حضور امام عصر عجل الله تعالی فرجه شریف احساس می کنیم و وجودشان را در سراسر زند گیمان مشاهده می کنیم.