موضوع: "کنترل ذهن"

توقع ممنوع

توقع و انتظار از غیر سبب بروز مشکلات روحی برای فرد میشود.
او انتظار دارد در کارهای خانه فرزند وهمسرش به او کمک کند،او توقع دارد اعضای خانواده بعد صرف غذا از او تشکر کنند.
که اگر نشود!!!!
هزار و یک حس و حال و فکربه مراجعه می کنند که بیانشان لازم نیست،بیشتر افراد آن را درک کرده اند.
کار عملی :اما برای حل آن بدانید که توقع و انتظار از غیر ممنوع می باشد،تنها اوست که ما حق داریم انتظاری از او داشته باشیم.
همسر ،فرزند،خواهر وبرادرهمه و همه انسان های مستقلی از ما هستند که هر کدام حق انتخاب و زندگی دارند،نمی توانند که با ایده شما زندگی کنند.
مثال:من در فلان کار به او کمک کردم،او نیز باید کمک دهد،نه اینطور نیست،شما این علاقه به کمک را داشتید طرف مقابل چنین حسی ندارد،شاید هم مشکلی داشته، شما که قرار شد قضاوت را به صاحبش واگذار نمایید.
افراد کنار ما بوم نقاشی نیستند که هر طور ما بخواهیم به تصویر داریم.
کار عملی:توقع را از زندگیتان حذف نمایید.×

نوع نگاه

بیشترین مشکلات زندگی هر فرد،به خود او بر می گردد،به او و نوع نگاهش!

همین نوع نگاه و افکار ست که اگر بیمار شود،جسم راسالم نمی گذرد.

از روزمره اش که به زندگیش نگاه کنی،می بینی که همه اش توقع است.

شاید بعضا بگویند نه من توقع ندارم،من آدم کم توقعی هستم.صبر نمایید، جناب!

وقتی در زندگی به خواهرتان در مشکلی که برایش پیش آمده،کمک می کنی،اما او به دلایلی که مربوط به خودش است،یارییت نمیکند،چه احساسی دارید…

راجبش فکر نمایید،منتظرم این مبحث ادمه دارد….

 

 

نصف راه

برای بهتر شدنمان، برای بیرون آمدن از باتلاق خصایص بد،در اول باید 

نسبت به آن خصایص بد آگاهی پیدا کنیم

باید به درون خود مراجعه کنیم،بی منیت،بدون جانب داری و خودخواهی!

مثلااینطور که:بله من واقعا آدم حسودی هستم،اصلا از موفقیت فلانی ،خوشحال که هیچ،ناراحت هم شدم وگفتم ای کاش…

یا همیشه کار خوب دیگران را بد می بینم،می گویم،مطمئنم برای جلب توجه کرد،مطمئنم اینطور بود…

یک لحظه تامل،یک لحظه تفکر!

منظور از تفکر اندیشیدن است نه آن کارخانه ذهنی که قبلا عرض کردم،از افکاربد انحرافی بدور باش!

“درضمن لطفا اگه ناراحت نمیشی از جایگاه قضاوت که خاص خداوند هست لحظه ای،فقط لحظه ای پایین بیایید!”

باخودمان که تعارف نداریم،آیا کسی از حساسیت فصلی یا…شرمگین است؟

این هم یک بیماری ست،که ممکن  است به هزار و یک دلیل در شما بوجود آمده باشد،اما اکنون..

این جای خوشنودی دارد که بدانی وبپذیری فلان مشکل را داری.دقت کردی؟ بپذیری!!!

پذیرش تقریبا نیمی از حل مشکل است.

گام بعدی….

ادامه دارد…

“دوستانی که تازه این متن رو می خوانند،لطفا در صورت تمایل وعلاقه به این مبحث از قسمت کارخانه ذهن شروع نمایند." 

 #به قلم-هورمند#

پنجره ذهن

طبق گفته یک مشاوره خانواده،عروس خانمی از مادرشوهرش خسته میشود،نزد پزشکی می رود واز او می خواهد دارویی برای مادرشوهرش بدهد تا از پابیفتد،پزشک دارویی می نویسدومی گوید برای اینکه مادرشوهرت حتما قرص ها را بخورد و به تو شک نکند بااو به مهربانی رفتار کن وبا لطف داروها را به او بده.

عروس چنین می کندوپس از مدتی که محبتی بین او مادرشوهرش رد و بدل شده نزد دکتر رفته و می گوید از این کارم پشیمان شده ام نمی خواهم اتفاقی برایش بیفتد،دکتر نگاهی به می کند و می گوید این داروها هیچ تاثیر بدی نداشته!!!

این را گفتم که اگر با دید بهتری آدمیان را ببینی نه با ذهن بسته، فکر کنی همان خانم مادرت هست،ممکن است گاهی بحث هایی بین مادرو دختر نیز پیش آید،که مثل آن برای عروس و مادر شوهر،اما افرادمی گویند نام او مادر شوهر است،او هزار منظور پشت حرف هایش داردو..!!!!این سبب عداوت هایی می گردد.

در این مبحث این روایت بیان شد،برای خودمان نیز پیش می آید،گاهی از فردی بد می گوید که فلان است،مطمئنم بیشترین افراد در مواجه با او،فرد را به همان صفت می بیند!

چرا به خودمان اجازه انتخاب و دید جدید نمی دهیم،مگر خودمان قدرت تفکر و دیدن نداریم؟چرا از چشمان آنان باید ببینیم.

بیایید همیشه به افراد و خودمان فرصت تازه ای بدهیم و افراد را از پنجره ذهن خودمان ببینم.

#به قلم_هورمند#

خط دهی به ذهن

ادامه مبحث ذهن

کوتاه می نویسم ولی کار عملی از همه دوستان می خواهم،از همه عزیزانی که کنترل ذهن را دنبال می کنند…

به مدت دو روز مهر قضاوت ممنوع را بر در و دیوار ذهنتان بزنید،حتی در ساده ترین مسائل،ببینید چه می شود؟

برایم بنویسید!

ادامه دارد….

باید تکلیف یک سری مسائل، مشخص شود.

#به قلم_هورمند#

1 2 3
 
مداحی های محرم