جانب عشق عزیز است....
جانب عشق عزیز است…
عشق درک می کند…
با عشق در اوج رسیدن است…
شب تاریک و بیم موج گردابی چنین حایل/کجا دانند حال ما سبک ساران ساحل ها
قدم اول پاکی ذهن
سه شنبه 99/03/13
چشمي که دائم عيبهاي ديگران را ببيند
آن عيب را به ذهن منتقل ميکند
و ذهنی که دائما با عيبهای ديگران درگير است
آرامش ندارد، درونش متلاطم و آشفته است
در عوض چشمی که ياد گرفته است
هميشه زيباييها را ببيند، اول از همه خودش آرامش پيدا می کند
چون چشم زيبابين عيبهای ديگران را نمی بيند و دنياي درونش دنيای قشنگیهاست
گرت عیبجویی بود در سرشت
نبینی ز طاووس جز پای زشت
برای خودت باش!
سه شنبه 99/03/13
مَردُم ذاتا قاضی به دنیا میاد.
بدون اینکه خودت خبر داشته باشی، جلسه دادگاه برات تشکیل میده، روت قضاوت میکنه، حکم برات صادر میکنه و در نهایت محکوم میشی.
مَردُم قابلیت اینو داره که همه جا باشه، هرجا بری میتونی ببینیش، حتی تو خواب.
اما مَردُم همیشه از یه چیزی میترسه؛؛؛ از اینکه تو بهش بی توجهی کنی، محلش نذاری، حرفاش رو نشنوی و کاراش رو نبینی.
پس دستت رو بذار رو گوشت، چشمات رو ببند و بی توجه بهش از کنارش عبور کن و مشغول کار خودت شو و از فرصت های زندگيت لذت ببر.
از آنها شکایت نکنید میدوند چرا؟
چون پوشیدن کفش بسیار آسان تر از فرش کردن دنیاست.
توقع ممنوع
دوشنبه 99/03/12
توقع و انتظار از غیر سبب بروز مشکلات روحی برای فرد میشود.
او انتظار دارد در کارهای خانه فرزند وهمسرش به او کمک کند،او توقع دارد اعضای خانواده بعد صرف غذا از او تشکر کنند.
که اگر نشود!!!!
هزار و یک حس و حال و فکربه مراجعه می کنند که بیانشان لازم نیست،بیشتر افراد آن را درک کرده اند.
کار عملی :اما برای حل آن بدانید که توقع و انتظار از غیر ممنوع می باشد،تنها اوست که ما حق داریم انتظاری از او داشته باشیم.
همسر ،فرزند،خواهر وبرادرهمه و همه انسان های مستقلی از ما هستند که هر کدام حق انتخاب و زندگی دارند،نمی توانند که با ایده شما زندگی کنند.
مثال:من در فلان کار به او کمک کردم،او نیز باید کمک دهد،نه اینطور نیست،شما این علاقه به کمک را داشتید طرف مقابل چنین حسی ندارد،شاید هم مشکلی داشته، شما که قرار شد قضاوت را به صاحبش واگذار نمایید.
افراد کنار ما بوم نقاشی نیستند که هر طور ما بخواهیم به تصویر داریم.
کار عملی:توقع را از زندگیتان حذف نمایید.×
نوع نگاه
یکشنبه 99/03/11
بیشترین مشکلات زندگی هر فرد،به خود او بر می گردد،به او و نوع نگاهش!
همین نوع نگاه و افکار ست که اگر بیمار شود،جسم راسالم نمی گذرد.
از روزمره اش که به زندگیش نگاه کنی،می بینی که همه اش توقع است.
شاید بعضا بگویند نه من توقع ندارم،من آدم کم توقعی هستم.صبر نمایید، جناب!
وقتی در زندگی به خواهرتان در مشکلی که برایش پیش آمده،کمک می کنی،اما او به دلایلی که مربوط به خودش است،یارییت نمیکند،چه احساسی دارید…
راجبش فکر نمایید،منتظرم این مبحث ادمه دارد….
نصف راه
شنبه 99/03/10
برای بهتر شدنمان، برای بیرون آمدن از باتلاق خصایص بد،در اول باید
نسبت به آن خصایص بد آگاهی پیدا کنیم
باید به درون خود مراجعه کنیم،بی منیت،بدون جانب داری و خودخواهی!
مثلااینطور که:بله من واقعا آدم حسودی هستم،اصلا از موفقیت فلانی ،خوشحال که هیچ،ناراحت هم شدم وگفتم ای کاش…
یا همیشه کار خوب دیگران را بد می بینم،می گویم،مطمئنم برای جلب توجه کرد،مطمئنم اینطور بود…
یک لحظه تامل،یک لحظه تفکر!
منظور از تفکر اندیشیدن است نه آن کارخانه ذهنی که قبلا عرض کردم،از افکاربد انحرافی بدور باش!
“درضمن لطفا اگه ناراحت نمیشی از جایگاه قضاوت که خاص خداوند هست لحظه ای،فقط لحظه ای پایین بیایید!”
باخودمان که تعارف نداریم،آیا کسی از حساسیت فصلی یا…شرمگین است؟
این هم یک بیماری ست،که ممکن است به هزار و یک دلیل در شما بوجود آمده باشد،اما اکنون..
این جای خوشنودی دارد که بدانی وبپذیری فلان مشکل را داری.دقت کردی؟ بپذیری!!!
پذیرش تقریبا نیمی از حل مشکل است.
گام بعدی….
ادامه دارد…
“دوستانی که تازه این متن رو می خوانند،لطفا در صورت تمایل وعلاقه به این مبحث از قسمت کارخانه ذهن شروع نمایند."
#به قلم-هورمند#