جانب عشق عزیز است....

جانب عشق عزیز است…
عشق درک می کند…
با عشق در اوج رسیدن است…
شب تاریک و بیم موج گردابی چنین حایل/کجا دانند حال ما سبک ساران ساحل ها

پنجره ذهن

طبق گفته یک مشاوره خانواده،عروس خانمی از مادرشوهرش خسته میشود،نزد پزشکی می رود واز او می خواهد دارویی برای مادرشوهرش بدهد تا از پابیفتد،پزشک دارویی می نویسدومی گوید برای اینکه مادرشوهرت حتما قرص ها را بخورد و به تو شک نکند بااو به مهربانی رفتار کن وبا لطف داروها را به او بده.

عروس چنین می کندوپس از مدتی که محبتی بین او مادرشوهرش رد و بدل شده نزد دکتر رفته و می گوید از این کارم پشیمان شده ام نمی خواهم اتفاقی برایش بیفتد،دکتر نگاهی به می کند و می گوید این داروها هیچ تاثیر بدی نداشته!!!

این را گفتم که اگر با دید بهتری آدمیان را ببینی نه با ذهن بسته، فکر کنی همان خانم مادرت هست،ممکن است گاهی بحث هایی بین مادرو دختر نیز پیش آید،که مثل آن برای عروس و مادر شوهر،اما افرادمی گویند نام او مادر شوهر است،او هزار منظور پشت حرف هایش داردو..!!!!این سبب عداوت هایی می گردد.

در این مبحث این روایت بیان شد،برای خودمان نیز پیش می آید،گاهی از فردی بد می گوید که فلان است،مطمئنم بیشترین افراد در مواجه با او،فرد را به همان صفت می بیند!

چرا به خودمان اجازه انتخاب و دید جدید نمی دهیم،مگر خودمان قدرت تفکر و دیدن نداریم؟چرا از چشمان آنان باید ببینیم.

بیایید همیشه به افراد و خودمان فرصت تازه ای بدهیم و افراد را از پنجره ذهن خودمان ببینم.

#به قلم_هورمند#

خط دهی به ذهن

ادامه مبحث ذهن

کوتاه می نویسم ولی کار عملی از همه دوستان می خواهم،از همه عزیزانی که کنترل ذهن را دنبال می کنند…

به مدت دو روز مهر قضاوت ممنوع را بر در و دیوار ذهنتان بزنید،حتی در ساده ترین مسائل،ببینید چه می شود؟

برایم بنویسید!

ادامه دارد….

باید تکلیف یک سری مسائل، مشخص شود.

#به قلم_هورمند#

جنس افکار

گفتم ذهن کارخانه تولید افکاراست؟!

همین طوره، ذهن هدایت افعالتون رو در اختیار داره،در روز بارها برای شما پیش آمده

که وقتی از خانه خارج میشوید این فکر به ذهنتان آمده،گاز رو بستم؟؟

ویا….

دوباره وارد خانه می شوید و چک می کنید.

این افکار جنسشان حقیقی نیست ولی رفتارتان را تحت کنترل قرار میدهد…

و منجر به خیلی چیزها میگردد..

وسواس یکی از آن مثال هاست..

شاید دو نفر از دوستانتان صحبت گرمی می کنند،گاه نگاهی هم به شما می اندازند،ذهن پیام می دهد حتما راجب شماست!

ناراحت می شوی،هزار ویک حرف آماده میکنی که بزنی و….قضاوت نابجا پیش می آید.

بنابراین، جنس این افکار ی که حقیقی نیست نباید بدانها ،بها داد.

#به قلم _هورمند#

کارخانه ذهن

ذهن کارخانه ای ست !

بی وقفه تولیدمیکند،نه تحریم میشناسد،نه ورود تولیدات خارجی!!

چه باید کرد؟؟

آیا می شود ذهن را از برق کشید؟

نه، نمی شود،که نمی شود.

این افکار همیشه بد نیست،اما بدهایش،میفرساید آدمی را

میسوزاند اورا،تباهش می کند،نه تنها دنیا که دینش را هم!

چه باید کرد؟

این افکار مزاحم و بد متوقف نمیشود بلکه باید مدیریت شوند.

اگر چشم ببندید بر عیوب دیگری فکری هم درباره اش نمی آید!

اگر کنجاویت را در جیبت بگذاری،فکر بعدش هم نمی آید.

اگر…

و صدها اگر هایی دیگر که خودمان بهتر می دانیم!!

پس چشم بربندیم برنباید ها..

 #به قلم _هورمند#

دهان دوخته

ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻦ!..

ﻫﻨﮕﺎﻣﯿﮑﻪ ﻧﻤﯿﺪﺍنى ﭼﻪ ﺑﮕﻮيى، ﭼﻪ ﭘﺎﺳﺦ دهى ﻭ ﯾﺎ ﭼﻄﻮﺭ ﺑﮕﻮيى ﻓﻘﻂ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻦ!
ﮔﺎهى ﻧﮕﻔﺘﻦ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺗﺮ ﺍﺯ ﮔﻔﺘﻦِ ﺳﺨﻨﺎﻥِ ﺁﺷﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻟﺤﻈﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺳﺒﮏ ﻣﯿﮑﻨﺪ… ﺩﺭ ﺁﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻦ.

ﯾﮏ ﻭﻗﺘﻬﺎﯾﯽ سعى ﮐﻦ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺑﺒﻨﺪﯼ ﺑﺮ ﺣﺮﻓﻬﺎﯼ ﻧﯿﺶ ﺩﺍﺭ، ﺳﮑﻮﺕ كنى ﻭ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻧﺖ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩهى ﺳﮑﻮﺕ ﺭﺍ ﺗﻤﺮﯾﻦ ﮐﻨﺪ…

ﺁﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﮐﻪ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﯼ ﭼﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﺑﺮ ﺳﺮﺕ ﺁﻭﺍﺭِ ﻣﺼﯿﺒﺖ ﺁﻣﺪ، كسى ﺭﺍ
ﻣﻘﺼﺮ ﻧﮑﻦ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻦ ﺗﺎ ﺩﻟﯿﻞِ ﺍصلى ﺭﺍ، ﺩﺭ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺑﯿﺎبى!
ﺩﻗﯿﻘﻪ ﻫﺎيى ﮐﻪ ﺣﺲِ ﺍﻧﻔﺠﺎﺭ ﺩﺭ ﺳﻠﻮﻟﻬﺎﯾﺖ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻥ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ ﺳﮑﻮﺕ
ﺭﺍ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﻦ ﮐﻪ ﺫﻫﻨﺖ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺑﺎ ﻗﻠﺒﺖ ﻣﺸﻮﺭﺕ ﮐﻨﺪ ﻭ تصميمى ﺩﺭﺳﺖ
ﺑﮕﯿﺮﺩ.

ﯾﮏ ﻭﻗﺖ ﻫﺎيى ” ﺳﮑﻮﺕ” ﭘﺎﺳﺦِ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺩﺭﺩﻫﺎﺳﺖ.