قابی از عاشقانه هایم...
یکشنبه 99/03/18
چقدر راه طولانیی در پیش دارم
ای کاش میتوانستم به مخزن علمی که میخواهم برسم
نمی دانم چه میدانی برایم گشوده خواهد شد،نمیمدانم چه راهی برایم گشوده خواهد شد
نمی دانم تقدیر من چیست؟
هر آنچه هست امید آن دارم پوچ نباشد
من به دنبال آن قله بزرگ هستم که ترسیم نموده ام
به دنبال آن چشمه ای از عشق و خواسته شدن
به دنبال نهایت استدلالات ،منطق و علم ،عشق و ایثار که….
نهایتش وصال است!
این خواستنی های من زمینه ای پاک و زلال خواهانند!
بذر خوبیست لیکن نه در شوره زار!
من پر از نداری ها
و تهی از دارایی حتی توان عمل آوردن زمین راهم ندارم
معشوق است که همه را دارد و من پر از خواستنم
عطشی که می ترسم تا ابد بماند
می ترسم گاهی سراب های واهی جای این عشق ناب را بگیرد
ومن چقدر تشنه ام
در میان این ازدحام از آدم ها من چقدرتنهایم
نمیدانم با این دانسته ام با تو پر نمیکنم این خلوت رعب آور را!
شاید ایمان به همدم راستنی تو ندارم
ومن چقدر بد میتوانم باشم که تا چون تویی هستی من تنها بمانم
من فقط آروزی عاشق دارم من فقط آروزی عطش دارم حتی توان شکستن این تنهایی را ندارم!
من همه اینها را خواهانم و تو ارزشم را به خواسته ام میدانی!
وچقدر تو کریمی!
ببخش به کرامتت عشقی سوزان که در تو حل گردم
بده آن عقل محض که پستوی ذهنم جولان می دهد فقط
فقط و قصد عملی شدنش آرزویی بیش نیست!
#هورمند#
زندگی برای خود
شنبه 99/03/17
با صدای بلند زندگی نکنید …
به دیگران چه ارتباطی دارد شما دیشب شام را در کدام رستوران خورده اید
جشن و شادیها و عاشقانه های حقیقی یا دروغی خود را به نمایش نگذارید
خیلیها جای خالی کسی را در زندگیشان حس میکنند آنها را غصه دار نکنید
یا اینکه امروز دلتان گرفته مینشینید جلوی دوربین زار میزنید
شاید همین امروز کسی بعد از روزها غصه داشتن دلش میخواهد شاد باشد
لطفا روزش را خراب نکنید
این تغییر حال و هوای درونی را درون خود نگه دارید. لطفا اینقدر با صدای بلند زندگی نکنید …
بیشتر بیندیشیم!!
جمعه 99/03/16
شخصى در قمار خانه مرد؛
و شخصى ديگر در مسجد!
افراد قضاوت هایشان را کردند؛
و به قولی عقلشان به چشمشان بود!
ولی اولی برای نصیحت رفته بود؛
و دومی برای دزدیدن کفش!
لطفا عقلتان را از «چشمتان» به «سرتان» بازگردانید؛ و یکدیگر را قضاوت نکنید!
و این را نیز بدانیم:
“تهمت"مثل زغال است!
اگرنسوزاند، سیاه میکند
وقتی کسی را زخمی میکنی،
دیگه بعدش،نوازش کردنش
فقط ،دردشو بیشتر میکنه
مراقب رفتار و حرفهامون باشیم
باز میگردیم به حرف اول مان بسیار بیندیشید بعد….
پایان مبحث
پازلِ جهان!!
پنجشنبه 99/03/15
استاد بزرگواری میگفت: یک بار داشتم برگههای امتحان را تصحیح میکردم. به برگهای رسیدم که نام و نام خانوادگی نداشت. با خودم گفتم ایرادی ندارد. بعید است که بیش از یک برگه نام نداشته باشد. از تطابق برگهها با لیست دانشجویان صاحبش را پیدا میکنم. تصحیح کردم و 17/5 گرفت. احساس کردم زیاد است. کمتر پیش میآید کسی از من این نمره را بگیرد. دوباره تصحیح کردم 15 گرفت. برگهها تمام شد. با لیست دانشجویان تطابق دادم اما هیچ دانشجویی نمانده بود. تازه فهمیدم کلید آزمون را که خودم نوشته بودم تصحیح کردم.
آری، اغلب ما نسبت به دیگران سختگیرتر هستیم تا نسبت به خودمان و بعضى وقتها اگر خودمان را تصحيح كنيم ميبينيم به آن خوبي كه فكر ميكنيم، نیستیم.
پس لطفا همه بیاییم ذره بین ها را از رو دیگران برداریم و رو به آیینه بنشینیم،دست برداریم ازطرح زنگی کشیدن برای اطرافیانمان،آنان،ما نیستند آنان با قابلیت دیگر از ما خلق شده اند.
ما نمونه کوچک شده ی جهانیم اگر هر کسی خودش را ساخت در حیقیت پازلی از جهان تکمیل میشه شاید پازل بعدی از تو بیاموزد رسم ساختن را!!!
خط قرمز قضاوت
چهارشنبه 99/03/14
خیلی وقتها به امتحان دیکته فکر می کنم، اولین امتحانی که در کودکی با آن روبرو شدم. چه امتحان سخت و بی انصافانه ای بود.
امتحانی که در آن با غلط هایم قضاوت می شدم نه با درست هایم.
اگر دهها صفحه هم درست می نوشتم، معلم به سادگی از کنار آنها می گذشت اما به محض دیدن اولین غلط دور آن را با خودکار قرمز جوری خط می کشید که درست هایم رنگ می باخت. جوری که در برگه امتحانم آنچه خود نمایی می کرد غلط هایم بود.
نمی دانم قضاوتهای غلط با ما چه کرد که امروز از کنار صفحه صفحه مهربانی دیگران می گذریم اما با دیدن کوچکترین خطا چنان دورش خط می کشیم که ثابت کنیم تو همانی که نمی دانی، که نمی توانی.
کاش آن روزها معلمم، چیز مهمتری از نوشتن به من می آموخت. این روز ها خیلی سعی می کنم دور غلطهای دیگران خط نکشم.
این روز ها خیلی سعی می کنم که وقتی به دیگران می اندیشم خوبیهاشان را ورق ورق مرور کنم.
کاش بچه هایمان مثل ما قضاوت نشوند.
1399/03/22 @ 01:17:27 ب.ظ
محبوبه رحیمی [عضو]
مطالب شما خوب و مفید بود
1399/03/22 @ 08:22:53 ب.ظ
هورمند [عضو]
سلام.سپاس از توجهتون
1399/03/21 @ 11:07:27 ب.ظ
Ali 00711 [بازدید کننده]
سلام متن خوبی بود بانوی بزرگ واررررر
1399/03/22 @ 05:55:56 ق.ظ
هورمند [عضو]
سلام ان شاالله مفید وقع شده باشد
1399/03/22 @ 05:55:08 ق.ظ
هورمند [عضو]
سلام سپتس از توجهتوو
1399/03/20 @ 09:01:27 ب.ظ
چه زیبا
1399/03/20 @ 09:59:45 ب.ظ
هورمند [عضو]
خوش آمدید به وبلاگم.
نظر لطفتونه.
1399/03/20 @ 11:33:04 ق.ظ
Alma [عضو]
احسنت بانوی خوش فکر
1399/03/20 @ 01:10:23 ب.ظ
هورمند [عضو]
سپاس از توجهتون
1399/03/18 @ 06:31:12 ب.ظ
N [عضو]
سلام متن عالی بود
1399/03/18 @ 07:15:23 ب.ظ
هورمند [عضو]
سلام نظر لطفتونه
1399/03/18 @ 05:31:25 ب.ظ
Alma [عضو]
بسیار عالی بود
1399/03/18 @ 05:40:44 ب.ظ
هورمند [عضو]
سپاس از توجهتون
1399/03/18 @ 03:48:10 ب.ظ
مهنــا [بازدید کننده]
آجی چ متن سنگینی بود سخت میشه ارتباط برقرار کرد
1399/03/18 @ 04:18:07 ب.ظ
هورمند [عضو]
عزیزم متن خوب نبود؟
1399/03/18 @ 10:41:01 ق.ظ
یا کاشف الکروب [عضو]
با سلام و احترام ان شاء الله موفق و سلامت باشید و به خواسته خویش برسید. التماس دعای فرج و شهادت.یاحق
1399/03/18 @ 12:47:57 ب.ظ
هورمند [عضو]
ان شاالله